نزديك به پنج هزار سال پيش، مصريها چيزهايي شبيه كفش ساخته بودند. البته بهتر است به آنها بگوييم پوشينه پا، نه كفش.
از كفشهای مصري های قديم مي شود طرز زندگي و طبقات اجتماعي در آن زمان را فهميد. تمدن ايران، يونان و رم پوشينه هاي ديگري درست كردند كه نشان دهنده طبقه اجتماعي فرد و ميزان قدرت او بود. نام بسياري از اين پوشينه ها هنوز هم استفاده       مي شود، مثل سندليوم كه الان به آن صندل مي گويند.
كم كم تفكرات مسيحي روی كفشها تاثير گذاشت چون مسيحي ها اعتقاد داشتند كفش بايد كاملاً پوشاننده باشد به همين دليل كفشها در مغرب زمين ازحالت صندل به شكل روبسته درآمد.

در قرن دهم و دوازدهم ميلادي، اروپايي ها در جريان جنگهاي صليبی از علم و دانش مسلمانان حتي براي كفشهايشان استفاده كردند . در قرن چهاردهم، با پيشرفت صنايع، آرام آرام پارچه و چرم دباغي شده نازك وارد كفش سازی شد.

 قرن چهاردهم  قرن آغاز مد 

اواخر قرن چهاردهم هم كفشهای نوك تيز مد شد در ادامه، قرن پانزدهم ميلادي، وقتي كفش نوك تيز از مد افتاد، كفش نوك پهن مد شد.

قرن هفدهم ، اين پاشنه های خیلی بلند از كفشها حذف شد و پاشنه هاي معقول تري به كفشهای زنانه و مردانه اضافه شد.

جامعه خيلي طبقاتي شده بود ، مردمي كه اهل پز دادن بودند. كفشهای پاشنه بلندی مي پوشيدند كه روي آن را با حرير بافته بودند. هر چه پاشنه بلندتر بود، موقعيت آن فرد بالاتر مي رفت مثل اين كه در آن زمان كساني كه از بالا به همه چيزهاي اطراف نگاه مي كردند، احساس قدرت زيادی مي كردند.

در قرن هجدهم هم اوضاع همان طوري ماند و فقط شكل پاشنه ها تغيير كرد. به جاي حرير هم از چرم رنگي استفاده كردند كه به نظرشان بسيار زيبا بود. درهمين قرن، انقلاب كبير فرانسه، نتايج خيلي مهمي داشت. بعد از آن، مردم كه ديگر به دنبال تساوی و برابری بودند پاشنه های بلند را حذف كردند و همه كفشها از نظر ارتفاع يك شكل شد. قرن نوزدهم، قرن همه گير شدن مد بود.

سال ۱۹۱۴، همزمان با آغاز جنگ جهاني اول، كفشهای راحتي اختراع شد. مطمئناً آدمها نمي توانستند زير بمب و باروت، بچه هايشان را بغل كنند و با كفشهايی كه پاشنه هاي بلندی داشت اين طرف و آن طرف بروند. از سال ۱۹۱۰ هم كه تجارت جهاني شكل گرفت و كشتی ها و هواپيماها محموله ها را از اين سر دنيا به آن طرف مي بردند، فرهنگ كفش دنيا نيز درهم و برهم شد و كفشها شكل بين المللي به خود گرفتند